تالار گفتگوي سايت فال
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

لطفا خواب منو تعبير بفرماييد

اذهب الى الأسفل

لطفا خواب منو تعبير بفرماييد Empty لطفا خواب منو تعبير بفرماييد

پست من طرف lilium الجمعة يناير 02, 2009 10:30 am

خواب دیدم مادرم 11 دانه ریز الماس بهم داد و گفت اینها اصل هستند تعبییر این چی میتونه باشه

lilium

تعداد پستها : 3
تاريخ التسجيل : 2009-01-02

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

لطفا خواب منو تعبير بفرماييد Empty رد: لطفا خواب منو تعبير بفرماييد

پست من طرف lilium الجمعة يناير 02, 2009 10:35 am

خواب دیدم با شوهرم داشتم از كوهی با سنگهای سخت و درشت حركت میكردم هر چی شوهرم سعی میكرد منو بكشه بالا ولی نمیتونست اخرش دو تا یی با هم اومدیم پایین بعدش دیدم شهر شوهرم هستیم و انگار تولد امامی بود شب بود و همه جا چراغانی صدای موزیك و پایكوبی می امد داخل كوچه ایی بود یه سری دختر جوان رو دیدم كه دارن میدون محل عروسی به شوهرم گفتم بریم اون خونه عروسی رو ببینیم بعدش با شوهرم داخل اون كوچه شدیم و یه هو دیدم اون كوچه رو رد كردیم بعد هر چی این طرف و اون طرفم رو نگاه كردم شوهرم رو ندیدم با ترس هی اسمشو صدا میزدم بعد دیدم شوهرم سرشو از یه خونه بیرون اورد و گفت بیا اینجا جول در خانه چند تا اقا ایستاده بودن رفتم داخل از پله ها رفلتم بالا شوهرم رفت دخل اطاقی پر از مرد منم خواستم برم اون تو ولی گفتن نه شما برو اون سالن و من رفتم تو محوطه ایی كه مثل مسجد بود دور تا دور روحانی نشسته بود من سرم برهنه بود و با لباس خانه بودم خجالت كشیدم میترسیدم با عكس عمل تند انها روبرو شوم ولی اینطور نشد یه روحانی با عمامه مشكی و عبای مشكی امد روبروی من نشست با لطف نگاهم میكرد جعبه خرمایی روبرویش بود گفت یالاه از این خرما بر دار و به جد من نظر كن من دودل بودم گفت معطل چی هستی وردار دیگه منم یه خرما بر داشتم و خوردم اون روحانی گفت امام زمان خواهری داشت كه باعث شد زنشو طلاق بده بعد از اون جا بیرون امدم و وارد اطاقی دیگر شدم دوتادور من رو دختر بچه گرفته بود فقط یك پسر بود كه اونم رفت دورتا دورم پر از دختر بچه بود حالا میشه این خوابو تعبییر كنید

lilium

تعداد پستها : 3
تاريخ التسجيل : 2009-01-02

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

لطفا خواب منو تعبير بفرماييد Empty رد: لطفا خواب منو تعبير بفرماييد

پست من طرف lilium الجمعة يناير 02, 2009 10:36 am

خواب دیدم در حال احتضار هستم البته نه به حالت خوابیده بلکه به حالت نشسته چند نفر دیگه رو هم دیدم که نفسهای اخر رو میکشیدیند و رنگشون زرد شده بود کاملا احساس میکردم انرژیم داره کم کم تموم میشه خیلی ترسیده بودم داشت گریه ام میگرفت به پدرم اومد داخل اتاق بهش گفتم دارم میمیرم اونم کمی دلداریم داد و رقت رفتم به مادرم گفتم دیدم خیلی بی اهمیت و با خند گفت وای تازه یادم اومد که از کجا باید خرج کفن و دفنت رو تهیه کنم اینو به حالت شوخی گفت و من خیلی ناراحت شدم میتونید خوابمو رو تعبییر کنید

lilium

تعداد پستها : 3
تاريخ التسجيل : 2009-01-02

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد